آن زمان کو زلف را سر می برد


آن زمان کو زلف را سر می برد

آن زمان کو زلف را سر می برد


آن زمان کو زلف را سر می برد

آن زمان کو زلف را سر می برد


آن زمان کو زلف را سر می برد

آن زمان کو زلف را سر می برد


آن زمان کو زلف را سر می برد

از صبا پیوند عنبر می برد
از صبا پیوند عنبر می برد
از صبا پیوند عنبر می برد
از صبا پیوند عنبر می برد
از صبا پیوند عنبر می برد
از صبا پیوند عنبر می برد
از صبا پیوند عنبر می برد
از صبا پیوند عنبر می برد
در غم زنجیر مشکینش فلک
در غم زنجیر مشکینش فلک
در غم زنجیر مشکینش فلک
در غم زنجیر مشکینش فلک
در غم زنجیر مشکینش فلک
در غم زنجیر مشکینش فلک
در غم زنجیر مشکینش فلک
در غم زنجیر مشکینش فلک
هر زمان زنجیر دیگر می برد
هر زمان زنجیر دیگر می برد
هر زمان زنجیر دیگر می برد
هر زمان زنجیر دیگر می برد
هر زمان زنجیر دیگر می برد
هر زمان زنجیر دیگر می برد
هر زمان زنجیر دیگر می برد
هر زمان زنجیر دیگر می برد
در جمال روی او نظارگی
در جمال روی او نظارگی
در جمال روی او نظارگی
در جمال روی او نظارگی
در جمال روی او نظارگی
در جمال روی او نظارگی
در جمال روی او نظارگی
در جمال روی او نظارگی
دست را حالی به خنجر می برد
دست را حالی به خنجر می برد
دست را حالی به خنجر می برد
دست را حالی به خنجر می برد
دست را حالی به خنجر می برد
دست را حالی به خنجر می برد
دست را حالی به خنجر می برد
دست را حالی به خنجر می برد
پس عجب نی گر رگ ایمان ما
پس عجب نی گر رگ ایمان ما
پس عجب نی گر رگ ایمان ما
پس عجب نی گر رگ ایمان ما
پس عجب نی گر رگ ایمان ما
پس عجب نی گر رگ ایمان ما
پس عجب نی گر رگ ایمان ما
پس عجب نی گر رگ ایمان ما
نیش آن مژگان کافر می برد
نیش آن مژگان کافر می برد
نیش آن مژگان کافر می برد
نیش آن مژگان کافر می برد
نیش آن مژگان کافر می برد
نیش آن مژگان کافر می برد
نیش آن مژگان کافر می برد
نیش آن مژگان کافر می برد
این عجب تر، کان لب نوشین به لطف
این عجب تر، کان لب نوشین به لطف
این عجب تر، کان لب نوشین به لطف
این عجب تر، کان لب نوشین به لطف
این عجب تر، کان لب نوشین به لطف
این عجب تر، کان لب نوشین به لطف
این عجب تر، کان لب نوشین به لطف
این عجب تر، کان لب نوشین به لطف
گردنان را سر به شکر می برد
گردنان را سر به شکر می برد
گردنان را سر به شکر می برد
گردنان را سر به شکر می برد
گردنان را سر به شکر می برد
گردنان را سر به شکر می برد
گردنان را سر به شکر می برد
گردنان را سر به شکر می برد
گفت خاقانی نه مرد درد ماست
گفت خاقانی نه مرد درد ماست
گفت خاقانی نه مرد درد ماست
گفت خاقانی نه مرد درد ماست
گفت خاقانی نه مرد درد ماست
گفت خاقانی نه مرد درد ماست
گفت خاقانی نه مرد درد ماست
گفت خاقانی نه مرد درد ماست
زین بهانه آبش از سر می برد
زین بهانه آبش از سر می برد
زین بهانه آبش از سر می برد
زین بهانه آبش از سر می برد
زین بهانه آبش از سر می برد
زین بهانه آبش از سر می برد
زین بهانه آبش از سر می برد
زین بهانه آبش از سر می برد